فیلم همه بهجز صیاد
وقتی اصول سینما رعایت نشود به شخصیت اصلی و داستان او جفا میشود
شهر پر از بیلبوردهای تبلیغاتی است که در آن مردم را به تماشای یک فیلم فرامیخواند، اما در بیشتر این تابلوها، جای قهرمان داستان، یعنی «شهید علی صیاد شیرازی» خالی است و حضور «ابوالحسن بنیصدر» بهعنوان مهمترین قطب منفی اثر در آنها پرتکرارتر است. فیلم سینمایی «صیاد» هم در واقعیت بهجای شناساندن چهره ویژهای همچون «شهید علی صیاد شیرازی» به مخاطبان جوانتر سینما و تبدیل آن به «اسم خاص» در ذهنیت این دسته از تماشاگران بهطور ناخواسته به بیان خصوصیات و ویژگیهای بنیصدر میپردازد و به اثری پرتره، اما در مورد بدمن ماجرا تبدیل میشود.
در این فیلم ما قرار است از پس تماشای کشمکش میان صیاد شیرازی با بنیصدر و همراهانش به شناخت دقیقتری از قهرمان داستان برسیم، ولی فیلمساز با نابلدی تمام، زاویهدید دوربینش را بهطرف بنیصدر سوق میدهد و در مقایسه با صیاد شیرازی پرداخت بیشتر و حتی به شکل ناخواسته نگاه همدلانهتری نسبت به او دارد! این البته تنها ایراد مهم و اساسی صیاد نیست و ما بهعنوان مخاطب سینما نسبت به چرایی حضور او در عملیاتهای مختلف و دفاعش از نیروهای نظامی و همچنین ایدهاش مبنیبر همگرایی سپاه و ارتش در میدان نبرد هیچ درکی پیدا نمیکنیم.
فیلمساز عجله زیادی دارد تا توجه مخاطب را از اصل به سمت حاشیه بکشاند و او را با پرش ذهنی مواجه کند؛ حاشیه هم چیزی جز پرداختن به بگومگوی فرماندهان سپاه و ارتش در چادر فرماندهی و شوخی سطحی با اسامی عملیاتهای مختلف و اشاره به مسئله ایرانیت و ساختن یک دیگری در برابر زبان عربی نیست.
فیلمساز همسو با بیلبوردهای تبلیغاتی فیلمش در سطح شهر از شهید صیاد شیرازی بهعنوان «مکگافین» آدمهای مسئلهداری همچون «بنیصدر» و همپالگیهایش بهره برده که این اتفاق در نوع خودش جالبتوجه است.
https://ekran.media/